نانوشته ها

کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد بی نصیبم من بیچاره که در این خانه خزیدم

نانوشته ها

کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد بی نصیبم من بیچاره که در این خانه خزیدم

زالوی انتظار

 سرفه ای بیش نخواهد بود
وقتی به خود می نگری
وآشنایی نمی یابی
وقتی سماجت گذشته ها بالا می آیند
وسکوت را می شکنی
ته یک زیر زمین نمور
ادامه مطلب ...

فریاد بی صدا


یک ماه گذشت

ماه هم از آسمان خانه ما گذشت
و یاس این حرامی نطفه روزگار
شام تا شام
در غروب لحظه ها کمین گسترده
و در کنج اتاق به انتظار منی است
ادامه مطلب ...