نانوشته ها

کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد بی نصیبم من بیچاره که در این خانه خزیدم

نانوشته ها

کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد بی نصیبم من بیچاره که در این خانه خزیدم

قلمی خواهم ساخت

قلمی خواهم ساخت


ازنی باغ بهشت


جوهرازشیشه ذات


کاغذازصفحه دل


نورازشمع حیات


تا نویسم همه جا


نام زیبای تورا



                   تقدیم به ......!


               شاعر : امینی علی (فرهاد)

پسمانده

در پسمانده روز فرو می روم


همانطور که استکان چای


همانطور که شب


در پسمانده روز


همانطور که خانه .......


در پسمانده ای از خودم فرو می روم


در نگاهم


روز از آخرین پنجره مات عبور کرده است

هم کلام

دستگیره را می چرخاند


نه برای باز کردن در


نه برای داخل شدن


نه حتی رفتن


دستگیره را می چرخاند


نه برای ترساندن کسی


نه برای رهایی از ترس


فقط دستگیره را می چرخاند


می چرخاند


این تنها صدایی است که در سکوت


با او حرف می زند 



                تقدیم به .......!