نانوشته ها

کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد بی نصیبم من بیچاره که در این خانه خزیدم

نانوشته ها

کوچ کردند حریفان و رسیدند به مقصد بی نصیبم من بیچاره که در این خانه خزیدم

می نویسم ....... باز می نویسم !!!

آوای گرم موذن گوش جانم را نوازش می دهد، نماز را به پای میدارم و سپیده دم همراه با

نوازش نسیم

صبحگاهی دستهایم با التماس؛

خدایا این دل تنگ من و این یاد تو

این دو چشمان پر از اشک و دل پر سوز من

این قلم این یاور شبهای من!

قدرتی ده ای لایزال بی نظیر

هستیم ز آلودگیها پاک کن

همچو بارانی که شوید خاکها

آشنایم کن به شبنم های پاک!

قدرتی ده ای خدای لایزال تا که بنویسم، نانوشته های پاک .... پاک